درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
عاشقشم
ضرر نمیکنی
بالاخره محرم هم باهمه ی خوبی هاو بدی هاش گذشت چه روزای خوبی بود یعنی خدا توفیق میده سال دیگه هم به مجلس های حسینش بریم؟ دلم تنگیده
سلاااااااااااااااااام امروز رفتم مسجد اونجا شیرینی میدادن یکی براش گرفتم بهش دادم گفت:اگه میخواستم خودم میگرفتم البته منظور بدی نداشت ولی خب......... ماه محرم رو خیلی دوست دارم مخصوصا سینه زنی هاش رو دوست ندارم تموم بشه! امروز قرار بود برم خونه ی مادر بزرگم بخوابم انگار دوست نداره من برم اونجا آخه چرااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اولش که گفت میام خونتون میخوام برم حموم بعدش که دید اینجا نمیتونه بره الان نمیدونم چه بهونه ای آورده که مامانم میگه لازم نکرده بری اونجا بخوابی دلم براش تنگ شده خدااااااااااااااااااااااااااااا خیلی دوستش دارم نیاز به بوسش دارم! خودشم میدونه بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس بای
اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به ياد مرگ . . . بر لوح شيشه اي قلبت بنويس: يا تو و عشق، يا من و مرگ زمان! به من آموخت كه دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست دوشنبه ی هفته ی قبل رفتم خونه ی مادر بزرگم واااااااااااای نمیدونین چقدر حال داد مخصوصا نصفه شبش! تا صبح تو بغلش بودم یه ادکلن روز تولدش براش گرفته بودم زده بود کل خونه رو بوی عطرش برداشته بود وقتی تو بغلش بودم همش دوست داشتم بو بکشمش! اون شب طولانی ترین بوسمونو داشتیم آخه هیچ کدوم دلمون نمیومد ول کنیم البته یه دلایلی هم داشت که از نوشتنش معذورم! کلا خیلی حال کردم شاید ای هفته هم برم ااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا یعنی میشه؟!
|
|||
![]() |