درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
عاشقشم
ضرر نمیکنی
چند وقته امتحان ها شروع شده دوشنبه ی هفته ی پیش که نشد ببینمش یعنی شد ولی خیلی کم واسه همین دلم تنگیده! اون شب یه اتفاقاتی هم افتاد که احتمالا دیگه نمیتونیم همدیگرو تو خونه ی مادر بزرگم ببینیم یه جورایی قضیه داشت لو می رفت شایدم لو رفته باشه ولی مادر بزرگم به روی خودش نیاورده! احتمالا وسط امتحان ها یا آخرش با 2 تا از دوستامون که اونام با هم دوستن میریم باغ اونا البته معلوم نیست بشه خیلی هم مشتاق نیستم چون طی امسال یه اتفاقاتی افتاد که رابطه ی صمیمی ما هم شکراب شد! نظرات شما عزیزان:
|
|||
![]() |