درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
عاشقشم
ضرر نمیکنی
امروز با یکی از دوستام رفتیم بیرون اولش که بهش زنگ نزدم چون میدونستم سر کاره ولی آخرش باز دلم طاقت نداد گفتم بهش زنگ بزنم حداقل حالشو بپرسم گفت داخل شهره خیلی خوشحال شدم که میتونم ببینمش ولی فکر کنم از دستم خیلی ناراحت شد چون هر دفعه زنگ زدم یه جا بودم میگفت وایسا ولی باز جابه جا میشدم خوب چکار میتونستم کنم اگه خودم تنها بودم چند دقیقه که سهله یه روزم منتظرش میموندم ولی چون با دوستم بودم نمیشد! در هر حال تونستم ببینمش عاشقشم نظرات شما عزیزان:
|
|||
|