درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
عاشقشم
ضرر نمیکنی
عظمت عشق را درك نكني.زيرا انقدر عظيم است كه تورا نابود خواهد كرد
یــه جــورائی یــه جــورائی یــه جـــورائی دلم تنگه
آسمـــــانـــــی دوستـــت دارم نمیفهمی چرا ؟ شروع مي كنم به از تو نوشتن كاغذ مست مي گردد قلم به رقص
در مي آيد نمي دانم چرا هر وقت مي خواهم چيزي از تو بر روي
كاغذ بياورم واز تو بنويسم وجودم،قلمم،كاغذم همه و همه به وجد
مي آييم.عزيزم!تمام شب در خيالت گريستم هنوز پاييز چشمانت
را روي شاخه هاي سرد انتظار جستجو مي كنم نمي داني چقدر
محتاج نوام.هنوز كاغذهايم به شوق نگاهت رنگ كاهي را پس
مي زند وتمام شب وتمام ثانيه ها، يكي يكي مي گذرندوبه دريا ها
اشك هايم روان مي شوند انگار تاب ديدن پاييز چشمانت را ندارد
كاش برگردي زود،كوچه بي تو دل تنگي دارد كاش برگردي
زود ومي ديدي كه دلم بي تو چه حالي دارد ببيني كه هنوز
حلقه زرد خورشيد داغ تنهايي من را دارد كاش زود
برميگشتي تا قاب عكس روي ديوار تهي از چهره تو نباشد
وتمام صفحات دفترم از حرف ونگاه واسم تو پر شود كاش زود
بر مي گشتي.تو اگر برگردي من تمام شاخه هاي گل ياس را با تمام احساس تقديمت مي كنم.
امروز قراره بره تهران پیش دوستش قبلش قرار شده همدیگرو ببینیم خداکنه بشه خیلی دلم براش تنگ میشه آخه تا جمعه قرار نیست ببینمش!!! وااااااااای خدایا چقدر دوستش دارم! دوست دارم همیشه تو بغلش بخوابم
- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند. - مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند. - مردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند،پولدار نیستند. - مـردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند،تصور می کنـنـد مـا بـه دنبال مال آنهاهستیم. - مردان خوش قیافه و بی پول،بدنبال پول ما هستند. - مردان خـوش قـیافه،که آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف علاقمندند،تصور نمیکنند که مابه اندازه کافی زیبا هستیم. - مردانیکه تصور می کـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف علاقمندند،تا حدی خوش قیافه وپولدار هستند، آدمهایی ترسو و بزدل میباشند. - مردانی که تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم نمی شوند) - مردانی که هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی که ماپیشقدم می شـویم، اتوماتیک وار علاقه را در ما از بین میبرند
نمی دونم اون لحظه هایی که پیشش بودمو چطوری توصیف کنم خیلی قشنگ بود فکرشو بکن کنارش بخوابی دست توی دست لب روی لب تن روی تن من اون لحظات رو با تمام دنیا عوض نمیکنم کنار هم بودیم عاشقانه همدیگرو بو می کشیدیم تنها نگرانیمون این بود که لحظه ی خداحافظی نزدیک و نزدیک تر می شد هیچی بجز عشق آرزومه دوباره حتی شده تو خواب اون لحظات تکرار بشه همیشه عاشقش بودم حیف که یه مدت اون عشقمو باور نداشت بیشتر از چشام بهش اعتماد دارم حاضر نیستم یکی حتی یک کلمه پشت سرش بد بگه
مثل كشيدن كبريت در باد دشوار است: اما من به معجزه ي عشق ايمان دارم وتاآخرين دانه ي كبريت را مي كشم در باد هرچه باداباد...
|
|||
![]() |